“انسان سازی”: جنگ صلیبی توماس هیترویک علیه معماری خسته کننده

آخرین نسخه Architizer: The World’s Best Architecture – کتابی با جلد گالینگور خیره کننده که الهام بخش ترین معماری معاصر از سراسر جهان را جشن می گیرد – اکنون در دسترس است. کپی خود را امروز سفارش دهید.

توماس هیترویک یک معمار نیست. او این را پس از تکمیل دو سوم کتاب جدیدش Humanize، یک جلد باریک و آسان با عکس‌ها و صفحه‌آرایی جذاب، فاش می‌کند. این کتاب معرفی آسان مفاهیم اصلی در تفکر طراحی و بیانیه ای برای جوان سازی شهرها با مقاومت در برابر “اپیدمی جهانی مرگبار معماری خسته کننده” است.

هیترویک توضیح می‌دهد: «در بریتانیا، عنوان «معمار» توسط قانون محافظت می‌شود توسط یک افسر تحقیقات در هیئت ثبت معماران به دلیل اینکه “فردی دیگر” او را معمار نامید و آنها گفتند: “ادامه استفاده از این کلمه جرم محسوب می شود. به دلایلی تصور می کردم این نامه توسط یک قرون وسطایی تحویل داده شده است. فریاد شهر.”

این حکایت برای نشان دادن این نکته هدرویک است که معماری امروز نوعی کشیشی محصور شده است – به قول او یک “فرقه” – که بیش از یک قرن پیش ارتباط خود را با ذائقه عمومی از دست داد و از آن زمان تا کنون این جدایی را از طریق اسنوبیسم حفظ کرده است. و انحصار. حتی Heatherwick، طراح محترم ساختمان هایی مانند The Hive در سنگاپور و Zeitz Moka در آفریقای جنوبی، بخشی از باشگاه نیست! این نوع فرقه گرایی به تداوم وضعیتی کمک کرده است که در آن سلیقه معماران کاملاً متضاد با سلیقه مردم عادی است و در نتیجه شهرهایی به وجود می آید که اکثر مردم آن را سرد، بیگانه و دوست داشتنی نمی دانند.

موزه هنر معاصر Zeitz آفریقا در کیپ تاون، که از یک سیلو غلات تبدیل شده ساخته شده است، یکی از معروف ترین پروژه های Heatherwick است. این نشان دهنده تعهد او به خطوط منحنی است. من همچنین تأثیر گائودی را در این ساختمان می بینم که هیترویک از آن به عنوان یکی از مهمترین تأثیرات خود یاد می کند. عکاسی از ایوان پن

هیترویک مانند بسیاری از افراد قبل از خود، سبک مدرنیستی بین المللی را به دلیل تبدیل شهرها به مکان های زشت و بی مزه سرزنش می کند. از پایان جنگ جهانی دوم، جعبه‌های بتنی و شیشه‌ای قابل تعویض در همه جا از کلیولند تا شانگهای ظاهر می‌شوند و در نهایت جانشین انواع ساختارهایی شدند که زمانی به این مکان‌ها هویت بصری منحصربه‌فردی می‌دادند. از نظر هیترویک، جنبش‌های بعدی مانند پست مدرنیسم و ​​ساختارشکنی ساخت‌گرا صرفاً مدرنیسم در پوششی جدید هستند.

نکته اصلی او این است که اکثر ساختمان های مدرن بیش از حد مسطح، بسیار براق و دارای زوایای بسیار تیز هستند. آنها فاقد بافت و پیچیدگی بصری هستند که ثابت شده است به عنوان مرهم برای رهگذران عمل می کند و باعث می شود در محیط ساخته شده احساس راحتی کنند. هیترویک ادعا می‌کند که رویکرد مینیمالیستی کوندو ممکن است رویکرد خوبی برای کمد لباس یا حتی فضای داخلی خانه شما باشد، اما وقتی صحبت از اشیاء بزرگ مانند ساختمان‌ها می‌شود، هوای شوم به خود می‌گیرد و افراد را در محیط‌هایی فرا می‌گیرد که بسیار غیرطبیعی به نظر می‌رسند. هیترویک این ادعا را با تحقیقات قانع کننده از روانشناسی محیطی پشتیبانی می کند.

او توضیح می دهد: “دانشمندان دریافته اند که وقتی وارد هر محیطی می شویم، ناخودآگاه آن را برای اطلاعات اسکن می کنیم.” برای میلیون‌ها سالی که مغز ما بر اثر تکامل شکل می‌گرفت، ما در طبیعت زندگی می‌کردیم. محیط‌های طبیعی پر از پیچیدگی است… مغز انسان برای بیان این سطح اولیه اطلاعات تکامل یافته است، درست همانطور که بدن انتظار سطوح اولیه را دارد. از اکسیژن، آب و غذا.”

هیترویک در ادامه مطالعه ای را که توسط دانشمند علوم اعصاب پل الارد انجام شده است، توصیف می کند که سطح استرس افرادی را که در خیابان سرزنده Lower East Side قدم می زنند با افرادی که از کنار Whole Foods آن محله عبور می کنند، مقایسه می کند، که یک خیابان کامل را اشغال می کند و در سطح خیابان به نظر می رسد. تکراری و یکنواخت او دریافت که افرادی که در اطراف خیابان پر جنب و جوش قدم می زنند استرس بسیار کمتری دارند. نشانه‌های ظریف محیطی آن‌ها را راحت می‌کند و باعث می‌شود نسبت به زمانی که از کنار نمای تیره فروشگاه Whole Foods عبور می‌کردند، احساس آسیب‌پذیری کمتری داشته باشند.

هیترویک استدلال می‌کند که معماران باید در نظر داشته باشند که ساختمان‌هایشان در سطح خیابان چگونه است. باید آنقدر پیچیده باشد که علاقه رهگذران را به خود جلب کند. این اصل در فضاهای سبز و منحنی های پروژه مسکونی تپه های آزابودای او در توکیو (نشان داده شده در بالا) مشهود است. تصویر توسط استودیو هیترویک.

هیترویک پیش‌بینی می‌کند که ساختن بلوک‌های شهری بیشتر شبیه فروشگاه‌های Whole Foods، استرس خالص را در جهان افزایش می‌دهد و با افزایش سطح کورتیزول در بدن، بر سلامت روانی و جسمی افراد تأثیر منفی می‌گذارد. او به مطالعات دیگری اشاره می‌کند که نشان می‌دهد جوامعی که فاقد فضا برای توقف و چت معمولی هستند، به‌ویژه فضاهای «دسترسی مثبت جلو» مانند ایوان‌ها و پله‌ها، از سلامت کمتری برخوردار هستند و ساکنان عمر کوتاه‌تری را تجربه می‌کنند. در نهایت، نمی‌توان متوجه نشد که شهرهای تاریخی و «آنارشیک» مانند ونیز، مقاصد گردشگری محبوب‌تری نسبت به آرمان‌شهرهای مدرن مانند برازیلیا و چندیگار هستند.

نکته هدرویک واضح است: معماران و توسعه دهندگان سلیقه عمومی و یافته های روانشناسی محیطی را به اندازه کافی جدی نگرفته اند. مد برای سادگی و کارآمدی از نگرانی برای رفاه انسان پیشی گرفته است، زیرا معماران برای نزدیک به یک قرن نتوانسته اند به ساختمان ها از دیدگاه کسانی که در نزدیکی آنها زندگی می کنند نگاه کنند و آنها را از بیرون تجربه کنند.

این پایان نامه قانع کننده است، اما بسیاری آن را آشنا خواهند یافت. آیا این فقط یک نقد محافظه کارانه از مدرنیته نیست؟ در واقع من اینطور فکر نمی کنم – نه دقیقاً. Humanized استدلال های ضد مدرنیست هایی مانند تام ولف، ناتان جی رابینسون و کینگ چارلز را به دو روش اصلی پیش می برد.

نخست، او گزارشی دلسوزانه‌تر از منشأ مدرنیته نسبت به این منتقدان دیگر ارائه می‌کند و ادعا می‌کند که در پی دو جنگ جهانی، گذشته واقعاً چیزی به نظر می‌رسید که دنیای مدرن به آن نیاز داشت تا فراتر از آن حرکت کند. مراکز شهرهای قرون وسطایی که امروزه گردشگران دوست دارند، در آن زمان شلوغ و ناسالم بودند. بسیاری از آنها در جنگ‌ها نابود شدند و فرصتی برای تجسم مجدد فضای شهری ایجاد کردند. چرا معماران رویای بلند کردن توده ها به آسمان خراش های احاطه شده توسط پارک ها را در سر نمی پرورانند؟ منتقدان محافظه کار مدرنیسم اغلب حتی تلاشی برای درک این زمینه تاریخی نمی کنند.

Heatherwick همچنین انتقادات زیادی را متوجه توسعه دهندگان می کند، که سبک مدرن را نه به دلیل ادعای ایده آلیسم، بلکه به این دلیل که سادگی در نهایت باعث صرفه جویی در پول می شود، پذیرفته اند. به گفته او، تئوری معماری کمی شبیه بازوی روابط عمومی معماری ارزان است و لایه‌ای از یکپارچگی هنری را به سازه‌هایی می‌بخشد که طراحی و ساخت آن‌ها آسان است.

دومین جنبه ای که کتاب هیترویک را متمایز می کند، فرمولی است که هیترویک برای طراحی ساختمان های «انسانی» پیشنهاد می کند. او از اصل فراکتال ها استفاده می کند تا توضیح دهد که چگونه معماران باید به طرح های خود از سه منظر نگاه کنند: شهر، خیابان و در. ایده او این است که ساختمان‌ها باید از نظر بصری در هر سه سطح پیچیده و جالب باشند، بنابراین طرح‌ها را باید نه به‌عنوان یک کل، بلکه از نظر نحوه تعامل واقعی مردم با فضا در سطوح مختلف دید.

ابتدا فکر کردم این فرمول خیلی ساده است، اما بعد دیدم که دو پروژه اخیر که Heatherwick به عنوان نمونه ای از این اصل استفاده کرد، ساختمان هایی بودند که قبلا می شناختم و دوست داشتم: مجموعه پارکرویال پیکرینگ در سنگاپور، طراحی شده توسط WOHA، و Edgewood Mews در لندن. ، توسط معماران پیتر باربر طراحی شده است. ثبت این دو پروژه الهام‌بخش در عکس‌ها دشوار است که ممکن است نشانه‌ای از نبوغ آنها باشد. آنها برای عکاسی طراحی نشده اند، بلکه برای تجربه در سه بعدی طراحی شده اند.

هیترویک به دلیل رویکرد اصلی خود به نقد عامه پسند کلاسیک از معماری شایسته تحسین است. او از نوستالژی حمایت نمی‌کند، بلکه از اصول روان‌شناختی استفاده می‌کند تا راه را به سوی شیوه‌های جدید ساختمانی که محیط شهری را سالم‌تر می‌سازد، نشان دهد.

من بین ساختمان های طراحی شده توسط استودیو هیترویک مردد بودم. برای مثال، در زادگاهم نیویورک، جزیره کوچک را دوست دارم، نه کشتی. با این حال، این کتاب نشان می دهد که او یک متفکر متقاعد کننده با سبک نوشتاری جالب است. به نوعی، اشتیاق من به نویسنده هیترویک طعنه آمیز است، زیرا او بخش اعظم کتاب را صرف ترغیب معماران می کند تا خود را «خلاق» بدانند تا روشنفکر. همانطور که خالد می گوید زندگی همین است!

آخرین نسخه Architizer: The World’s Best Architecture – کتابی با جلد گالینگور خیره کننده که الهام بخش ترین معماری معاصر از سراسر جهان را جشن می گیرد – اکنون در دسترس است. کپی خود را امروز سفارش دهید.

تصویر روی جلد: پروژه Coal Drop Yards استودیوی Heatherwick، که دارای علامت تجاری “سقف های قطره ای” است. تصویر توسط استودیو هیترویک.



منبع: https://architizer.com/blog/inspiration/stories/humanize-thomas-heatherwick-crusade-against-boring-architecture/

تحریریه کتب معماران

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *