این گزیده در ابتدا در تاریخ منتشر شده است تاریخ طبیعی سرزمین های خالی: یادداشت های میدانی از اطراف شهری، کوچه پس کوچه ها و مکان های وحشی دیگر نوشته کریستوفر براون این کتاب توسط انتشارات تیمبر منتشر شده و در 17 سپتامبر منتشر شده است. برای به روز رسانی رویدادهای معرفی کتاب در تگزاس و جاهای دیگر، از christopherbrown.com دیدن کنید.
تصور بازتابی ما از شهر به عنوان خانه انسان و روستا به عنوان مکانی که برای جستجوی طبیعت به آنجا می رویم دیگر درست نیست، اگر تا به حال درست بوده باشد. اگرچه مناطق وسیعی از قاره ایالات متحده پرجمعیت باقی مانده است، گسترش مستمری که در سراسر زمین شاهد آن هستیم، مرزهای بین فضای شهری و بیابان را از بین برده است و شهرهای بیشتری را به بیابان و بیابان بیشتری را به شهر آورده است.
یک سوم آمریکایی ها در مناطقی زندگی می کنند که نیمی از مساحت آنها جنگلی است یا در فاصله ای پیاده روی از منطقه ای که بیش از 75 درصد آن جنگلی است، زندگی می کنند. ما در دنیای عجیبی زندگی می کنیم که در آن جنگل ها و مراتع با دنیای شهری تلاقی می کنند. سرزمین قاره ای ما یک پارادوکس زیست محیطی است – تقریباً به طور کامل تحت حاکمیت ما تغییر شکل داده است، اما استعمار ما آنقدر جدید بود که حیات وحش بومی هرگز به طور کامل منقرض نشد، بلکه هر زمان و هر کجا که ما اجازه دهیم دوباره ظاهر می شود. این بیابان شهری در اطراف ما وجود دارد، اما ما به ندرت آن را تصدیق می کنیم زیرا در اسطوره های حماسی ترین فضاهای بیابانی خود غرق شده ایم.
مناطق مرزی آمریکا تقریباً مورد توجه قرار نمی گیرند، از طبیعت نویسان گرفته تا برنامه ریزان شهری، که دائماً این توهم وجود طبیعت در پارک های عمومی رسمی را ترویج می کنند. جیبهای فضای شهری وحشی به راحتی در فهرستهایی که جوامع ما را سازماندهی میکنند جای نمیگیرد. بسیاری از زمینهایی که این مناطق را تشکیل میدهند، ارزش اقتصادی محدودی دارند، مانند «زمینهای بایر» جمهوری اولیه، اگر حتی بهعنوان قطعات جداگانهای از مالکیت خصوصی وجود داشته باشند. درختان ممکن است در آمار شهرداری و اعداد رسمی که به آنها اختصاص داده می شود به حساب بیایند اما قیمتی ندارند. موجودات وحشی ساکن در چنین فضاهایی از نظر دولت تقریباً وجود ندارند، مگر اینکه مانع عبور و مرور یا ساخت و ساز شوند. این مناطق در دهههای اخیر نام رسمی پیدا کردهاند – واسط زمین وحشی-شهری – اما این اصطلاح به ندرت خارج از ادبیات پیشگیری از آتشسوزی استفاده میشود. رابط زمین وحشی-شهری جایی است که آتش سوزی های جنگلی رخ می دهد که ایالت های غربی را غیرقابل بیمه می کند. و این ارتباط با تخریب اموال شاید به همین دلیل است که این نام مخفف چنین انگ بالینی منفی اورولی را به همراه دارد – آنقدر با موفقیت از هرگونه تداعی شگفتی های عجیب و غریب تولید شده توسط مکان های شهری وحشی جلوگیری می کند که ممکن است به طور منطقی شک کنید که برای نام بردن آنها به عنوان پیش نیاز طراحی شده است. از بین بردن آنها
فضاهای وحشی درون شهر این کار را انجام می دهند زیرا عمدتاً نامرئی و بی نام هستند. آنها مناطق طبیعی رسمی نیستند که توسط دپارتمان پارک ها و تفریحات نگهداری می شوند، اگرچه گاهی اوقات به آنها کمک می کنند – به ویژه مناطقی که به عنوان پناهگاه حیات وحش تعیین شده اند. فضاهای وحشی روی هم افتاده در هر شهر قابل تشخیص نیستند. آنها به طور رسمی به عنوان بیابان تعیین نمی شوند یا در هیچ نشانگر یا نقشه ای به این عنوان توصیف نمی شوند، و اغلب به طور فعال از طریق محفظه و مبهم سازی نقشه برداری پنهان می شوند. آنها عمدتاً شامل مناطقی هستند که برای برخی از انواع دیگر استفاده از زمین تعیین شده اند که نیازهای انسان را برآورده می کنند اما حضور فعال انسان را حذف می کنند: مکان هایی که به طور کلی برای دور نگه داشتن مردم طراحی شده اند. یا به سادگی برای دعوت از مردم طراحی نشده است.
مسیر آبخیز گسترده ترین و قابل اعتمادترین فضای طبیعی در هر شهر است. نهرها و رودخانهها تنها عنصر طبیعی هستند که ما به طور کلی نمیتوانیم آنها را از طریق گسترش شهری پاک کنیم، حتی اگر ممکن است ثروتهای زیستمحیطی آنها را فقیر کنیم و با آنها مانند فاضلاب رفتار کنیم، همانطور که در اکثر دورههای تاریخ مدرن انجام دادهایم. ما گاهی اوقات در تلاش برای کنترل نهرهایمان سنگفرش می کنیم، مانند رودخانه ای که از محله من می گذرد و حواصیل ها و هنرمندان گرافیتی از آن لذت می برند. گاهی اوقات ما حتی روی کل رودخانه ها مانند لس آنجلس سنگفرش می کنیم یا مانند هارتفورد آنها را زیر سنگفرش دفن می کنیم. اما ما واقعاً نمیتوانیم آب را کنترل کنیم، هر چقدر هم که تلاش کنیم، و نمیتوانیم مانع از کشیده شدن دیگر حیاتهای روی زمین به سمت منابع آبی شویم. نهرها و کانالهای رودخانه مطمئنترین مکانها برای یافتن گیاهان وحشی در شهر – اعم از درختچهها یا درختان متراکمتر – و یافتن حیوانات وحشی هستند که برخی از آنها ممکن است در زیستگاههایی که آب فراهم میکند زندگی کنند، و برخی دیگر ممکن است فقط به آنجا بروند. نوشیدن و شستن یا برای شکار. حوضها، دریاچهها و تالابها کار سختتری برای زنده ماندن در شهر دارند، جایی که نبود جریان و سیل تبدیل آنها را به زمین قابل ساخت آسانتر میکند. ایده تخلیه باتلاق ها پیشرفتی با سابقه طولانی است، از بازسازی باتلاق های بزرگ در قرن هفدهم توسط چارلز دوم تا راهپیمایی کشاورزی مولد و توسعه شهری در سراسر قاره آمریکا.
شبکههای فضاهای شهری که برای حمل انواع مختلف جریانها طراحی شدهاند، حوضههای آبخیز را منعکس میکنند: حقوق مسیری که ما به انواع حرکت و مبادله اختصاص میدهیم که از زندگی شهری حمایت میکند. اینها شامل جادهها و راهآهنها میشوند که، مگر اینکه خیلی قدیمی باشند، معمولاً مناطق وسیعی را در دو طرف مسیری که مشخص میکنند حفظ میکنند. همچنین شامل حقوق عبوری است که برای جابجایی اشیاء غیر از افراد و کالاها مانند برق، پتروشیمی و ارتباطات محفوظ است. بسیاری از حق عبور ما از مسیرهای قدیمی تر، اغلب طبیعی تر، پیروی می کنند. خیابان برادوی در منهتن زمانی مسیر Wikwaczek بود که سکونتگاه های اصلی جزیره را به هم متصل می کرد. بزرگراه ها معمولاً مسیرهای مسیرهای پیشگام قدیمی را دنبال می کنند که زمانی مسیرهایی برای مردم بومی بوده و اغلب ریشه های عمیق تری به عنوان راهروهای حیوانات دارند، مانند بزرگراه قدیمی دیترویت-شیکاگو که زمانی مسیر مهاجرت ماستودون ها بوده است. مسیرهای اصلی اکثر ترافیک اینترنت در ایالات متحده کابل های مدفون در امتداد خطوط راه آهن قدیمی است که به نوبه خود برخی از قدیمی ترین جاده هایی را که طبیعت در طول دوران تکامل زمین شناسی و سازگاری طبیعت وحشی با آن در قاره قطع کرده است دنبال می کند. . حق تقدم گاهی عمومی و گاهی خصوصی است، اما هرگز به عنوان مکان پیاده روی طراحی نمی شوند. آنها همچنین برای حیوانات طراحی نشده اند، همانطور که با کشتار جاده ای که جاده های ما تولید می کنند، که تجربه اولیه اکثر ما از حیوانات وحشی در شهر را ارائه می دهد، نشان می دهد. اما حیوانات مرده در جاده ها همچنین نشان می دهند که چقدر حیات وحش در آنجا وجود دارد و راه خود را در دنیایی که ما ساخته ایم پیدا می کند. و در بهار، فضای سبز در امتداد لبههای جاده نشان میدهد که هنوز چه تعداد گیاهان وحشی و بومی در بستر بذر وجود دارد و آماده است که وقتی ما و ماشینهای چمنزنی آنها را رها میکنیم، منظره را بازیابی کنند. کریدورهای زمینی که ما به شبکههای حمل و نقل، انرژی، خدمات و ارتباطات اختصاص میدهیم، به طور ناخواسته شبکههایی را فراهم میکنند که حیات وحش نیز از آنها برای حرکت در فضای شهری استفاده میکند.
این شهر همچنین شامل مناطق وسیعی از زمین است که برای عابران پیاده و افراد دیگر تعیین شده است. این مناطق اغلب با دیوارهای بلند یا حتی ایست های بازرسی پرجمعیت احاطه شده اند که دسترسی را به دلایل ایمنی و امنیتی محدود می کنند. این مناطق شامل تأسیسات صنعتی، مجتمعهای دولتی (شامل قطعات عظیم چشمانداز آمریکایی که منحصراً برای استفاده نظامی تعیین شدهاند) و مناطق تجاری و شرکتی است. گیاهان و حیوانات وحشی به اکثر مرزهایی که ما ایجاد می کنیم پایبند نیستند و اغلب در فضاهایی که شهر ساکنان انسانی خود را از آن محروم می کند، رشد می کنند. این امر به ویژه در حاشیه چنین مکان هایی صادق است، در مناطق مرزی که دسترسی کمتر است. و اگر در اطراف چنین حصاری قدم بزنید، به خصوص در دورترین گوشه های آن، شانس خود را برای یافتن شکاف ایجاد شده یا حداقل مورد بهره برداری حیوانات افزایش می دهید، که برخی از آنها ممکن است خانه هایی را در داخل حصار ساخته باشند، جایی که شکارچیان آنها کمتر در آنجا سرگردان هستند. .
مناطق مرزی اغلب غنیترین و آسانترین مناطق هستند که در هر کجا که هستید یافت میشوند – مناطق بیابانی که از لبههای خالی از سکنه بین کاربریهای مختلف زمین تشکیل شدهاند. اینها مناطقی هستند که در آن درختان و گیاهان بلند اجازه رشد در مناطقی را دارند که قبلاً برای استفاده انسان خالی بود. اگر در امتداد این تاقچه ها قدم بزنید و به دنبال ردپای حیوانات روی زمین بگردید، از تعداد پستاندارانی که می توانند تنها چند فوت پوشش را به یک لانه امن تبدیل کنند شگفت زده خواهید شد. به نظر میرسد روباههای شهری در بهرهبرداری از چنین زیستگاههای حاشیهای مهارت خاصی دارند، شاید به دلیل جثه کوچک و سازگاری آنها با شکار جوندگان کوچکی که در زبالههایی که بیرون میگذاریم رشد کنند.
گاهی اوقات، فضاهای مرزی نه تنها با فضا، بلکه با زمان نیز تعریف می شوند. مکانهایی که ما آنها را «زمینهای خالی» مینامیم، معمولاً موقتی هستند، در میانهی گذار از یک کاربری به کاربری دیگر. زمین هایی که زمانی برای کشاورزی، استخراج منابع یا صنعت استفاده می شد، اغلب در انتظار توسعه مجدد هستند. مکانهایی که موقتاً خالی از حضور انسان هستند، اما مملو از فعالیتهای طبیعی هستند که در غیاب ما به سرعت خود را نشان میدهند. مکانهایی که دیگر به آنها اهمیت نمیدهیم، مکانهایی هستند که طبیعت وحشی در آنها سریعتر شکوفا میشود. اگر به گیاهان اجازه داده شود بدون چمن زنی رشد کنند، همانطور که معمولاً زمانی که اقتصاد هزینه های نگهداری را توجیه نمی کند، مالک اهمیتی نمی دهد یا حتی مالک واقعی وجود ندارد، تغییر می تواند سریع و چشمگیر باشد، زیرا فضای منفی است. شهر به یک اکوسیستم آبشاری تبدیل شده است.
گاهی اوقات استفاده انسان از زمین به حدی سوء استفاده می کند که زمین را غیرقابل استفاده می کند. زمینی که ما آن را آلوده کردهایم، یا برای زندگی در آن خطرناکتر از آن ساختهایم، یا برای ساختن آن خطرناکتر از آن هستیم. بروس استرلینگ، نویسنده داستان های علمی تخیلی، چنین مکان هایی را «پارک های غیرارادی» نامید: مناطقی که زمانی مسکونی بودند اما «ارزش خود را به عنوان یک ابزار تکنولوژیک از دست داده اند». شما قبلاً نمونههای معروفی از چنین مکانهایی را میشناسید، مانند منطقه رادیواکتیو در اطراف چرنوبیل، سایتهای ابر صندوق در آمریکای صنعتی، مرزهای نظامی فعلی و سابق بین کشورها و گاهی اوقات در داخل کشورها، مانند پرده آهنی که اروپا را تقسیم کرد، بخشهای مستحکم اسرائیل، و مرز بین ایالات متحده و مکزیک. ممکن است کمتر با دسته ای از پارک های غیرارادی در حال ظهور آشنا باشید – مناطقی که عمدتاً به دلیل تغییرات آب و هوایی غیرقابل بیمه شده اند. فلوریدا ساحلی را در نظر بگیرید، جایی که بیش از بیست میلیون نفر – تقریباً ده درصد از جمعیت ایالات متحده – در آن زندگی می کنند و رویدادهای آب و هوایی به طور فزاینده و مخرب باعث شده است که بسیاری از بیمه گذاران عمده اموال و تلفات بیمه نامه را متوقف کنند. صندوق های بیمه خصوصی و دولتی که اجازه ادامه ساخت و ساز را دادند تقریباً همگی در آستانه ورشکستگی هستند. اگر ملک نتواند تضمین شود، تحولات جدید املاک و مستغلات و معاملات املاک و مستغلات، حداقل در صورتی که نیاز به تامین مالی سنتی وام مسکن داشته باشند، نمی توانند ادامه پیدا کنند. و در این بخشهای در حال گسترش دنیای ناامن ما، طبیعت انواع راهها را برای بازپسگیری فضایی که از طریق پاسخهایش به آسیبهایی که ما ایجاد کردهایم آزاد خواهد کرد.
کریستوفر براون نامزد جایزه فیلیپ کی. دیک، جایزه جهانی فانتزی و جایزه جان دبلیو کمپبل برای رمان هایش مدار KS، پایه گرفتن، و وضعیت ناموفقبراون که یک وکیل ماهر است، همچنین در دو جلسه تأیید دادگاه عالی خدمت کرده است، عملکرد فناوری شرکت را در یک شرکت حقوقی بزرگ ایالات متحده رهبری کرده و به عنوان وکیل عمومی برای دو شرکت عمومی خدمت کرده است.
منبع: https://www.archpaper.com/2024/09/christopher-brown-natural-history-of-empty-lots/