انیمیشن بتمن شوخی مرگبار دومین انیمیشن حاضر در لیست ماست. وحشت در ظلمات شب گاتهام موج می زند و ترس، سلاح مهم مورد استفادهی همین ورژن از بتمن است. لباس طرح بتمن تشکیل شده از اقلام متمایز می باشد که از گزاره این اقلام می توان به پیراهن اهمیت آن اشاره نمود. بر اساس آنچه در روشنایی روز این عکسها دیده میشود، لباس بتمن رابرت پتینسون ظاهری نسبتا متفاوت از هر بتمنی که تاکنون دیدهایم دارد؛ قسمت گوشهای خفاشمانند نقاب او هم بیشتر به نیزه شباهت دارند که متفاوت از نسخه بن افلک دیده میشود. در روز هالووین شهردار شهر گاتهام «میچل جونیور» به دست فردی که خود را «ریدلر» مینامد به قتل میرسد پس از این قتل تنها پلیس گاتهام سیتی نیست که بر روی این جنایتکار میکند بلکه بروس وین، یک میلیاردر بیحاشیه که در مدت دوسال اخیر «بتمن» بوده است نیز به تحقیق درمورد این قتل مشغول میشود. حجم این 16 مگابایته، پس با خیال راحت دانلودش کنید. هر دوی آنها مرد جورابی خطاب میشوند و هردوشان نیز، با یک بشکن میتوانند پاهای انسانهای فقیر و نیازمند را را با جورابهای گرم و راحت بپوشانند.
همه اینها به کنار، این شنل حتی در مبارزههای تن به تن هم کاربرد زیادی دارد و بتمن برای کلهپا کردن شرورهای زیادی از شنلش استفاده کرده. ما در زندگی روزمرهمان مقایسههای زیادی انجام میدهیم، اما خیلی از آنها لزوماً «ارزیابانه» تلقی نمیشوند؛ یعنی ارزشمندتر بودن چیزی را مشخص نمیکنند؛ مثلاً با گفتن اینکه ماشین عادل قرمز و ماشین آرمان آبی است، مقایسهی ارزیابانه انجام ندادهایم، بلکه فقط تفاوت رنگ دو ماشین را توصیف کردهایم که اصطلاحاً به این کار «مقایسهی توصیفی» گفته میشود. بدنامترین دشمنان بتمن هم «پنگوئن» و «دوچهره» بودند و آزاردهندهترین آنها هم که خیلی دوستداشتنی بود «کمیک استریپ» بود.
در سال ۲۰۰۵ کریستوفر نولان دوباره طرفدارن را با بتمن آشتی داد. داستان اوریجین میتواند علت بسیاری از چیزها را برای ما روشن سازد؛ مثلاً دلیل جنگ شبانهی بتمن با خلافکارها، بلاییست که «جو چیل» در کودکی بر سرش آورد. اما پیش از بسط دادن مقولهی مقایسهی ارزیابانه برای عادل، نیاز به کمی کارآگاهبازی و تحقیق در خاستگاهِ (اوریجین) عادل داریم. مصادره به مطلوب، در بحث مقایسهی ابرقهرمانها، بالاخص در آنهایی که لیستی از ویژگیهای مثبت و منفی قهرمانان تهیه میشود، به وفور دیده میشود. این بحث ادامه دارد… با این حال، قهرمان بودن یعنی عمل قهرمانانه انجام دادن و لازمهی چنین عملی، «شجاعت» میباشد.
برای مرد عنکبوتی شدن، به چیزی فراتر از تارانداز نیاز دارید! زمانی نجات انسانها از آتشسوزی یک ساختمان، قهرمانانه است که آن فرد بداند احتمال اینکه هر لحظه آوار بر سرش خراب شود، زیاد است. کریستین بیل گفته بود زمانی لباس بتمن را می پوشید، دیگر نقش بروس وین را بازی نمی کرد و به طور کامل به شخصیتی دیگر تبدیل می شد و می خواست همین دوگانگی بتمن/بروس وین را به بهترین رخ ممکن نشان دهد. زمانی که صحبت از بودجه ۱۰۰ میلیون دلاری به میان میآید، به ندرت استودیوها اختیار تمام و کمال به کارگردانها میدهند. اون یک لباس اصلی اسم جاستیس آرمور اهمیت قابلیت های ناشناس و اساسی الهام از بتموبیل به رنگ سیاه و قرمز رنگ ساخته تا اصلی موجودات قدرتمند کیهان بجنگه.
همچنین جالب می باشد بدانید که پیشتر خویش ول کیلمر نیز در سال ۱۹۹۵ زمانی که فیلم Batman Forever را بازی میکرد، اظهار کرده بود که پوشیدن همین لباس عملا خط مش رفتن را نیز مشقت بار میکند، چه رسد به انجام حرکات متفاوتی که از شوالیه ظلمت انتظار میرود! در شمارههای اول، نام قهرمان The Bat-Man بود که در شمارههای بعدی، به The Batman تبدیل شد. او هربار که برای محقق کردن اهدافش به خیابان میرود، جانش را به خطر میاندازد. هردوی آنها خواهان نجات جان انسانها، برقراری عدالت و تبدیل کردن دنیا به جایی بهتر هستند؛ بنابراین از طریق عنصر هدف نمیتوانیم برتری یکیشان را ثابت کنیم.
همانطور که گفته شد، در داستان دوم کمیت اهمیتی ندارد، بلکه طعم بستنی است که اینبار در فرمول برتری، جا خوش میکند. شاید برخیها این بدن رباتی را یک لباس مخصوص در نظر بگیرند اما چیزی جز سیم و مدار زیر این فلز خارجی نیست؛ در واقع این قطعات نه لباس مخصوص ویکتور استون بلکه خود بدن او هستند. در پنل مخصوص این فیلم در رویداد DC Fandome، ریوز از تریلر فیلم The Batman پردهبرداری کرد. بتسایکل اولینبار در فیلم سینمایی «بتمن و رابین» (Batman & Robin) که در سال ۱۹۹۷ میلادی اکران شد، پا به دنیای فیلمها به گذاشت.
عادل بزرگسال دیگر از وانیل تنفر ندارد و محض تنوع هم که شده، گهگاهی بستنی وانیلی میخرد؛ بنابراین اگر من دو کاسه بستنی جلوی عادل بزرگسال بگذارم -که یکیشان حاوی یک اسکوپ بستنی شکلاتی و دیگری حاوی سه اسکوپ بستنی وانیلی باشد- و از او بخواهم که یکی را انتخاب کند، ممکن است قاطعیت گذشته را در او نبینم. خسرو معصومی درباره این کتاب میگوید من در طول زندگی هنری خودم ۱۴ فیلم نامه نوشتهام که از میان آنها شش فیلم نامه حاضر در این کتاب شامل باد در علفزار می پیچد، رسم عاشق کشی، جایی در دور دست، تابو، خرس و کار کثیف موفقتر بود.
دکتر منهتن با داشتن قابلیت دستکاری ماده (که شامل بدن خودش هم میشود) به روشهای گوناگون، نه لباس مخصوص و نه حتی به طور کلی لباسی به تن نمیکند. بتموبیل پتینسون اگرچه این قابلیت را ندارد اما از نظر ظاهری هر مخاطبی را هیجانزده میکند. شاید به همین دلیل باشد که برخی از طرفداران، وینِ سرحال و سرزندهی بیل را به وینِ سیاه و ناراحت پتینسون ترجیح میدهند. پتینسون اما در نقش بتمن، صدای خود را چندان تغییر نمیدهد و صدایش در واقع تفاوتی با صحبت کردن عادی بروس وین ندارد. پرواز کردن چه ارتباطی با قهرمان بودن دارد؟ پس اینگونه قهرمانهایی که پرواز نمیکنند از سوپرمن پایینتر هستند. پس عادل باید تا جای ممکن از مقایسه توصیفی پرهیز کند، چراکه برای مشخص کردن برتری بتمن به کارش نمیآید.
رویدادها به صورت تصادفی و بدون اینکه بتمن مستقیما آنها را به وجود بیاورد اتفاق میافتند و سپس بازیکن میتواند تصمیم بگیرد که بر اساس آنها عمل کند لباس بتمن کودکان یا نه. سپس زبانش را به عادل نشان میدهد و از او دور میشود. البته، عادل دیگر نه دغدغهی تعداد اسکوپهای بستنیاش را دارد و نه برایش مهم است که آن دختر چه طعمی را سفارش میدهد. این بار عادل یک بستنی سه اسکوپ شکلاتی سفارش میدهد و آن دختر نیز، یک بستنی چهار اسکوپ وانیلی. اکنون فرض کنید که عادل یک نوجوان پانزدهساله است و بار دیگر در همان بستنی فروشی با همان دختر روبهرو میشود. چهار سال بعد، عادل بار دیگر به همان بستنی فروشی مراجعه میکند و در کمال تعجب، چشمش به همان دختربچهی چهار سال پیش میافتد.
از طرف دیگر، جنبههای منفی بتمن را با چنین ویژگیهایی پر کرده است: ناتوانی در پرواز کردن، بدنی آسیبپذیر، نداشتن اشعهی ایکس و دید حرارتی و ناتوانی در ایجاد نفس یخکننده. اکنون از عادل و آرمان میخواهیم که ارزیابیهای کیفی و کمی را با یکدیگر ترکیب کرده و فهرستی از نکات مثبت و منفیای را که از یک شخصیت، قهرمان بهتری میسازد، گردآوری کنند. دلایلی که آرمان از آنها برای پایین کشاندن بتمن استفاده کرده، نامعقول و غیرمنطقی هستند؛ چراکه بتمن برای قهرمان بودن نیازی به این ویژگیها ندارد. اما فیلم ریوز بهطور قاطعانه در تاریکی لحن از فیلمهای نولان فراتر میرود. میان طرفداران کتابهای مصور بحثهای زیادی دربارهی بهترین فیلم بتمن شکل میگیرد؛ حضور مایکل کیتون در فیلمهای Batman در سال ۱۹۸۹ به کارگردانی تیم برتون (Tim Burton) و در دنبالهی آن، Batman Returns «بازگشت بتمن»، راه را برای موفقیت انیمیشن بتمن و دیگر فیلمهای اقتباس شده از مجموعه کتابهای بتمن هموار کرد.